در طول جنگ یک نمونه از فعّالیّتهای ارتش [عملیّات] والفجر هشت است. خدا رحمت کند شهید ستّاری را؛ شهید ستّاری آن وقت افسر فنّی بود، مسئول فنّی بود در نیروی هوایی، هنوز فرمانده نیرو هم نبود؛ کاری کرد در والفجر هشت که رزمندگان از اروند عبور کردند و رفتند آن طرف اروند و فاو را گرفتند و آن قضایای مهم که واقعاً آن حرکت دنیا را تکان داد. آنجا شهید ستّاری و همکارانش چند شبانه‌روز خواب به چشمشان نیامد؛ این دستگاه‌های پدافند را دائماً از اینجا منتقل میکردند به آن طرف، از آنجا منتقل میکردند به این طرف، مدام شلّیک میکردند، هواپیما می‌انداختند و جایشان را عوض میکردند برای اینکه هدف قرار نگیرند؛ کار فوق‌العاده‌ای کردند که اصلاً قابل توصیف نیست. آنهایی که اهل قلمند، آنهایی که اهل گفتنند، آنهایی که اهل سرودنند، اینها را باید بسرایند، اینها را باید بنویسند؛ اینها کارهای خیلی بزرگی است که انجام گرفته، ملّت ما هم غالباً -یعنی جوانهای ما- خبر ندارند از آنچه اتّفاق افتاده. یک نمونه‌اش حالا والفجر هشت بود، در موارد دیگر هم مواردی اتّفاق افتاده.